من رو ببخش !!!
آن نی خشکم
که بر لب نوازشگر ناپیدای تو
که قصه ی فراق را در من می نوازی
به غربت خویش پی بردم
و اکنون نه در این عالم
که در خویشتن قرار ندارم
و نه در زیستن
که در بودن خویش نمی گنجم
که جامه ی تنگ خویشتنم
و کاش یک باره نادانی شومی !
تا از خویش خلاصی یافتمی ...
...که در بودن خویش نمی گنجم
که جامه ی تنگ خویشتنم .....
درود
وبلاگ جالب و با احساسی داری شما را می ستایم امیدوارم که در سال نو موفق و بهروز باشی
قدم رنجه فرموده و به وبلاگ این حقیر نیز سر بزنید
بدرود
www.hamid4azadi.blogsky.com
forgive me for the things that i never said to you...
که در خویشتن قرار ندارم...:((
سلاک... عیدت مبارک ... سبز باشی و شاد
عید سال نو و نوروزت وصد سال به این سالها
مممممممممم ... مرسی به خاطر عیدی !!!
پس بالاخره رسید به دست!!!!خواهش!
اومدم سر بزنم ! یادم نبود اومدم قبلا !!! موفق باشید ...
خدا را شکر نظر قبلا داده بودم:
اااااه من همین حالا تو وبلاگت بودم...اما چون مث آدم نخوندم زشت بود نظر بدم!!جدیدآ شعر حالیم نمی شه ):
سلام... یازدهم....
ما دیگه داریم میریم...برام همیشه دعا کنید...یه چند وقت دیگه برمیگردم...:)
ایشالا که زود زود بیاین !!!
یه دونه از این ایشالا ها برا یه چیز دیگه هم بگید که ... مثل اینکه خیلی کارسازه...