نمی دونم از این متنی که می خوام بنویسم چه قدر می فهمین ، آخه استادمون خیلی خوب می گه ، محاله یکی نتونه بفهمه ولی من که اون استاده نیستم !
اول یه ذره از درسمون رو می گم :
یه ترکیب شیمیایی داریم Al2 O5 Si این ترکیب در سه فاز مختلف سه عنصر متفاوت میده ، به نام های آندولوزیت ، سیلیمانیت و کیانیت ٬ این سه تا در دستگاه فشار و دما ؛ یا اصلا با هم در تعادل نیستند ، یا این که دو به دو با هم در تعادلند ، یا این که هر سه تا در یه نقطه ی ثابتی از دما و فشار معین با هم در تعادلند . حالا اگه در محدوده ای که هیچ کدوم با هم در تعادل نیستن بخوایم بررسی کنیم می بینم که هم می تونیم دما و هم فشار رو خودمون انتخاب کنیم . این یعنی این که تعداد فاز های موجود ، یه عنصره ٬ ولی درجه ی آزادی ما دو تا است ( شامل فشار و دما ) حالا اگه در حالتی باشیم که دو به دو در تعادلند دیگه نمیشه هم دما رو خودمون بدیم و هم فشار رو ، یعنی اگه دما رو بدیم باید فشاری رو قبول کنیم که تو اون نقطه در تعادل باشه ، پس درجه آزادی ما یکی شد و تعداد فاز ها دو تا .
حالا تو نقطه ای هر سه تا در تعادلند دیگه نه می تونیم دما رو بدیم و نه فشار ، پس درجه آزادی ما شد صفر و تعداد فاز ها سه تا شد .
تو زندگی هم همین طوریه ، یعنی هر چی اموال بیشتری داشته باشیم ، درجه ی آزادی ما کمتره !!!
پس هر چی فاز ها کمتر شه ، آزادی ما بیشتر میشه !!!
چنین بود که همان روز از آنجا به دل یک به رفتم
که دانه هایش کمند وکمابیش خاموش.