بهت در رابطه با خلقت جماعت اناث !!!

تو کلاسمون دو تا دختر داریم از گرایش استخراج ٬ ( دختر ٬ اون هم از استخراج ٬ چی میشه !!! ) عین این زنا که با هم دعوا می کنند هر چی از دهنشون در میاد میگن ( آدم هم دوست داره فقط ببینه و بخنده ) ٬ اینا هم عین اونان ٬ دیروز هم کم مونده بود کار به مو کشی و چنگ اندازی بکشه که با وساطت استاد به خیر گذشت 

من نمیدونم دختر رو چه به معدن ٬ اون هم چی استخراج . حالا لااقل بیاد بره اکتشاف یه چیزی !!!
خدا وکیل می خواد از این چراغا بگیره و بره تو معدن دینامیت بکاره و معدن منفجر کنه ؟!!! بعد هم میان معدلای بالا رو میگرن نمی ذارن ما پسرا یه ذره پیشرفت کنیم ٬ یه کی نیست به اینا هدف خلقتشون رو بگه ٬ قدیمیا عاقل بودن که اون جوری رفتار می کردن ٬ مگه نه ؟

 

تو کلیدت رو پیدا کردی ؟


آقا امجد می گفت به خدا بگین توبه بهتون بده ٬ بعد بگین که خدا من که نمی تونم خودم رو آدم نگه دارم پس خودت هم من رو نگه دار

جالبه نه ؟!!!

دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم /// نقشی به یاد خط تو بر آب می زدم

ابروی یار در نظر و خرقه ی سوخته /// جامی به یاد گوشه ی محراب می زدم

روی نگار در نظرم جلوه می نمود /// وز دور بوسه بر رخ مهتاب می زدم

نقش خیال تو تا وقت صبحدم /// بر کارگاه دیده ی بی خواب می زدم

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

یاد آقا عبدالمحمدی به خیر ٬ بنده خدا تا وقتی بود تمام تلاشش رو کرد که ما ها رو آدم کنه ٬ بعد هم که رفت تو مدرسه ی کیش و دیگه سالی به سالی ازش خبری می رسید ٬

یادم میاد هی می گفت کلید من کووووووو !!!


سطر مسطور

خوابیم و با خطاب تو بیدار می شویم

مستیم و با عتاب تو هوشیار می شویم

حلاج پیشه ایم و گمانم در عاقبت

با حلقه های موی تو بر دار می شویم

فرجام تلخ قصه ی ابلیس سهم ماست
 
وقتی به دام سجده گرفتار می شویم

چشم تو بود میوه ی ممنوع عشق و ما

روزی از این دسیسه خبر دار می شویم