من اون پایینو که نیگاه می کنم (من را ببخش) یاد این می افتم...:
centerمرا ببوس...مرا ببوس... برای آخرین بار... تو را خدانگهدار... که می روم به سوی سرنوشت... بهار ما گذشته... گذشته ها گذشته... منم به جستجوی سرنوشت... منم به جستجوی سرنوشت.../center
حق با شماست...اگه گریه نباشه آدم میترکه...بارون هم که بیاد دیگه هیچی... بارون امشب توی ایوون ...مثل آزادی تو زندون.. بی صفا...بی تحرک... بی ریا بود... . . . بی سر انجام نداره حتی رفیقی که بگه دردشو..درد دیدین و نگفتن... بی سرانجام توی فکر آسمونه که بباره...بلکه تو قطره ی بارون بتونه اشک خدا رو هم ببینه... نمیدونه...!!!
عاطفه...
چهارشنبه 12 فروردینماه سال 1383 ساعت 10:31 ب.ظ
راستی یادم رفت بگم...یکی از وقتایی که دعاها مستجاب میشه زیر بارونه...پس من و ... یادتون نره ...:)
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
حقته!!!دو نقطه دی!!!
مفهومش این بود تا ان جایی که یادم هست:هر که را در این بزم مقرب تر است ....جام بلا بیشتر می دهند
D:D:
بله!...یا علی مددی!
سال نو مبارک....همیشه هم به شروعش نیستا ...انشا الله که سال خوبی داشته باشین...
نمردیم و بچه دهاتی هم دیدیم...کاشکی منم بچه دهاتی بودم !...منم بچه دهاتی می خوام !...برا منم بخرید !...;)
به کجای این شب تیره بیاویزم قبای تیره ی خود را........
هر جا که دستت می رسه خوب!!!!سوال داشت؟
مثل این که شما دستتون رسیده ها D:D:
نه! وبلاگتون که قشنگه!....نوشتههاش هم جالب بود! آقا من مشتری شدم.. و در ضمن! انشا الله زودتر از ن=تابستون
داداش جان ... بزرگی ... سلام ... خوب باشی ... سر بزن به ما ... نمیمیری ... نه وبلاگی عزیز .. حضوری ... ببینیمت ... مام دل داریم ...
همون که سعید می گه!!ایشالا که تابستون خدا می خواد!!اصلآ تابستون وقت هم بیشتره!!(:
من اون پایینو که نیگاه می کنم (من را ببخش) یاد این می افتم...:
centerمرا ببوس...مرا ببوس...
برای آخرین بار...
تو را خدانگهدار...
که می روم به سوی سرنوشت...
بهار ما گذشته...
گذشته ها گذشته...
منم به جستجوی سرنوشت...
منم به جستجوی سرنوشت.../center
سلام...ممنون به خاطر شعر زیباتون... ولی اشکمو در آورد و منم عاشق اشک و بارون...دیگه نمیدونم چی بگم...:((
من نفهمیدم اون آف یعنی چی ها...
هیچی بی خیالش شو !!! فکر کنم نباید این کار رو می کردم . ببخشید !!!!!!!!!
حق با شماست...اگه گریه نباشه آدم میترکه...بارون هم که بیاد دیگه هیچی...
بارون امشب توی ایوون ...مثل آزادی تو زندون..
بی صفا...بی تحرک... بی ریا بود...
.
.
.
بی سر انجام نداره حتی رفیقی که بگه دردشو..درد دیدین و نگفتن...
بی سرانجام توی فکر آسمونه که بباره...بلکه تو قطره ی بارون بتونه اشک خدا رو هم ببینه...
نمیدونه...!!!
راستی یادم رفت بگم...یکی از وقتایی که دعاها مستجاب میشه زیر بارونه...پس من و ... یادتون نره ...:)