دستانت را به من بده !

اشک رازیست ٬ لبخند رازیست ٬ عشق رازیست

اشک آن شب ٬ لبخند عشقم بود
 
قصه نیستم که بگویی ٬ نغمه نیستم که بخوانی ٬ صدا نیستم که بشنوی
 
یا چیزی چنان که ببینی ٬ یا چیزی چنان که بدانی
 
من درد مشترکم ٬ مرا فریاد کن !

درخت با جنگل سخن می گوید ٬ علف با صحرا ٬ ستاره با کهکشان ٬

و من با تو سخن می گویم .
 
نامت را به من بگو ٬ دستت را به من بده ٬ حرفت را به من بگو ٬

قلبت را به من بده !

من ریشه های تو را دریافته ام ٬ با لبانت برای همه ی لب ها سخن گفتم
 
و دستانت با دست های من آشناست . 

در خلوت روشن با تو گریسته ام ٬ برای خاطر زندگان ٬

و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرود ها را ٬ 

زیرا که مردگان این سال عاشق ترین زندگان بودند .
 
دستت را به من بده ٬ دستهای تو با من آشناست .

ای دیر یافته با تو سخن می گویم . 

به سان ابر که با طوفان ٬ به سان علف که با صحرا ٬
 
به سان باران که با دریا ٬ به سان پرنده که با بهار ٬ 

به سان درخت که با جنگل سخن می گوید . 

زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام .
 
زیرا که صدای من با صدای تو آشناست ...
 

نظرات 11 + ارسال نظر
سیگما شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 02:43 ب.ظ http://sigma5.persianblog.com

سلام ... اولا که اول !.. دوما متنت خیلی قشنگ بود ... سوما ولنتاین مبارک.... چهارما موفق باشی و شاد

سعید شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 09:11 ب.ظ

بابا تغییرات نو مبارک! ولی یه ذره زود هست چون هنوز یک ماه بهعید مونده

فواد شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:48 ب.ظ

اینجا چه خوندنی شده!آدم هی دوست داره سر بزنه و نظر بده!

ع۱ یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 04:41 ق.ظ http://aatbebfaes.persianblog.com

یه ذره اشک تو چشام...یه ذره...؟ نه...خیلی قشنگ بود...:)

ع2 دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 03:58 ق.ظ http://aatbebfaes.persianblog.com

مردگان این سال...عاشق ترین زندگان...

سلمان دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 07:15 ق.ظ

به سان باران که با دریا ...

دااش کوچیکه دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 12:08 ب.ظ http://اگه عرضه داری پیداش کن

اشک آن شب لبخند عشقم بود !!!

یه دوست قدیمی دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 03:21 ب.ظ http://http://http://www.siahsepid.com/clips/shotorban.htm

می دونی شیخ حر عاملی چی می گه :
ایها القوم الذی فی المدرسه / کلما حصلتموه وسوسه
یعنی آن کس را که ندارد عشق یار / بهر او پالان و افساری بیار
سینه خالی زمهر گلرخان / کهنه انبانی بود پر استخوان
علی جون دنبال چی هستی ؟ یه معجزه ؟

ملینا و علی دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 03:57 ب.ظ http://blaackdeath.persianblog.com

سلام..واقعا شعر قشنگی بود..موفق و سربلند باشید..

سرمه دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 08:30 ب.ظ http://avayeatash.blogsky.com

من اینو کجا خونده بودم؟؟چه خوب شد دوباره خوندم!

گمنــــــــام مـــــــــــــرد چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 02:57 ق.ظ http://sogand-ke.blogsky.com

سلام دوست خوب و عزیز من.....ممنون که کلبه درویشی ما رو مورد لطف خودت قرار دادی...الان ۴ روزه که دارم ویندوز عوض میکنم و بدجوری مشغول کار و زندگی هستم اگر دیر به دیر اومدم منو ببخشید...مطلبت رو افلاین نگه میدارم تا بعدا کامل بخونم...راستی اپدیت کردم...منتظر حضور گرم و صمیمیت هستم...به امید دیدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد