اشک رازیست ٬ لبخند رازیست ٬ عشق رازیست
اشک آن شب ٬ لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی ٬ نغمه نیستم که بخوانی ٬ صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی ٬ یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم ٬ مرا فریاد کن !
درخت با جنگل سخن می گوید ٬ علف با صحرا ٬ ستاره با کهکشان ٬
و من با تو سخن می گویم .
نامت را به من بگو ٬ دستت را به من بده ٬ حرفت را به من بگو ٬
قلبت را به من بده !
من ریشه های تو را دریافته ام ٬ با لبانت برای همه ی لب ها سخن گفتم
و دستانت با دست های من آشناست .
در خلوت روشن با تو گریسته ام ٬ برای خاطر زندگان ٬
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرود ها را ٬
زیرا که مردگان این سال عاشق ترین زندگان بودند .
دستت را به من بده ٬ دستهای تو با من آشناست .
ای دیر یافته با تو سخن می گویم .
به سان ابر که با طوفان ٬ به سان علف که با صحرا ٬
به سان باران که با دریا ٬ به سان پرنده که با بهار ٬
به سان درخت که با جنگل سخن می گوید .
زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام .
زیرا که صدای من با صدای تو آشناست ...
سلام ... اولا که اول !.. دوما متنت خیلی قشنگ بود ... سوما ولنتاین مبارک.... چهارما موفق باشی و شاد
بابا تغییرات نو مبارک! ولی یه ذره زود هست چون هنوز یک ماه بهعید مونده
اینجا چه خوندنی شده!آدم هی دوست داره سر بزنه و نظر بده!
یه ذره اشک تو چشام...یه ذره...؟ نه...خیلی قشنگ بود...:)
مردگان این سال...عاشق ترین زندگان...
به سان باران که با دریا ...
اشک آن شب لبخند عشقم بود !!!
می دونی شیخ حر عاملی چی می گه :
ایها القوم الذی فی المدرسه / کلما حصلتموه وسوسه
یعنی آن کس را که ندارد عشق یار / بهر او پالان و افساری بیار
سینه خالی زمهر گلرخان / کهنه انبانی بود پر استخوان
علی جون دنبال چی هستی ؟ یه معجزه ؟
سلام..واقعا شعر قشنگی بود..موفق و سربلند باشید..
من اینو کجا خونده بودم؟؟چه خوب شد دوباره خوندم!
سلام دوست خوب و عزیز من.....ممنون که کلبه درویشی ما رو مورد لطف خودت قرار دادی...الان ۴ روزه که دارم ویندوز عوض میکنم و بدجوری مشغول کار و زندگی هستم اگر دیر به دیر اومدم منو ببخشید...مطلبت رو افلاین نگه میدارم تا بعدا کامل بخونم...راستی اپدیت کردم...منتظر حضور گرم و صمیمیت هستم...به امید دیدار